پیشنهادی:

نقد علامه مجلسی بر سران عرفان و تصوف (غزالی، مولوی، ابن عربی و…)

مدیر سایت
3,039

علامه مجلسی و نقد حسن بصرى، غزالی، مولوی، ابن عربی و سایر سران صوفیه

علّامه مجلسی در کتاب «عین الحیات»، درباره مشایخ صوفیه‏ می فرماید:

«پس اگر اعتقاد به روز جزا دارى امروز حجت خود را درست کن که چون فردا حق تعالى از تو حجت طلبد جواب شافى و عذر پسندیده داشته باشى، و نمیدانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهل بیت رسالت علیهم السلام و شهادت این بزرگواران از علماى شیعه رضوان اللَّه علیهم بر بطلان این طائفه (صوفیه) و طریقه ایشان در متابعت ایشان نزد حق تعالى چه عذر خواهى داشت؟!

آیا خواهى گفت متابعت حسن بصرى کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟ یا متابعت سفیان ثورى کردم که با امام جعفر صادق علیه السّلام دشمنى می کرده و پیوسته معارض آن حضرت می شده است، و بعضى احوال او را در اول کتاب بیان کردیم یا متابعت غزالى را عذر خودخواهى گفت که به یقین ناصبى بوده! و میگوید در کتابهاى خود، به مان معنى که مرتضى على امام است، من هم امام، و می گوید: هر کس یزید را لعنت میکند گناهکار است، و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب «المنقذ من الضلال» و غیر آن یا متابعت برادر ملعونش احمد غزالى را حجت خواهى کرد؟ که میگوید: شیطان از اکابر اولیاء اللَّه است؟! یا ملاى رومى را شفیع خواهى کرد که میگوید: ابن ملجم را حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام شفاعت میکند، و به بهشت خواهد رفت، و حضرت امیر به او گفت که: تو گناهى ندارى چنین مقدر شده بود و تو در آن عمل مجبور بودى! و می گوید: چون که بیرنگى اسیر رنگ شد موسئى با موسئى در جنگ شد.

و در هیچ صفحه از صفحه‏ هاى مثنوى نیست که اشعار به جبر یا وحدت وجود یا سقوط عبادات یا غیر آنها از اعتقادات فاسد نکرده باشد.

و چنانچه مشهور است و پیروانش قبول دارند ساز و دف و نى شنیدن را عبادات میدانسته است یا پناه به محیى الدین خواهى برد که هرزه‏ هایش را در اول و آخر این کتاب شنیدى، و میگوید جمعى از اولیاء اللَّه هستند که رافضیان (شیعیان) را بصورت خوک مى‏ بینند، و میگوید به معراج که رفتم مرتبه على را از مرتبه ابو بکر و عمر و عثمان پست ‏تر دیدم! و ابو بکر را در عرش دیدم! چون برگشتم به على گفتم چون بود که در دنیا دعوى میکردى که من از آنها بهترم الحال دیدم مرتبه ترا که از همه پست‏ ترى!!

و او و غیر او از این تزریقات بسیار دارند که متوجه آنها شدن موجب طول سخن مى‏شود. و اگر از دعواهاى بلند ایشان فریب میخورى آخر فکر نمیکنى بلکه براى حب دنیا اینها را بر خود بندند، اگر خواهى او (مرشد) را امتحان کنى که میگوید من جمیع اسرار غیبى را میدانم و همه چیز بر من منکشف مى ‏شود، و شبى ده بار بعرش میروم‏ یک مسأله از شکیات نماز یا یک مسأله مشکل از میراث و غیر آن یا یک حدیث مشکل از او بپرس اگر آنها را راست میگوید این را هم براى تو بیان میکند.
چنانچه بسند صحیح از امام جعفر صادق علیه السّلام منقول است که علامت کذّاب و دروغگو آنست که تو را خبر می دهد به چیزهاى آسمان و زمین و مشرق و مغرب چون از حلال و حرام خدا مسأله‏ اى از او میپرسى نمی داند!

آخر این مردى که دعوى می کند مسأله غامض وحدت وجود را فهمیده ‏ام که عقل هاى جمیع فضلا از فهمیدن آن قاصر است چرا یک معنى سهلى را اگر پنجاه مرتبه خاطر نشان او کنند نمی فهمد؟!! و آنهائى که دقایق معانى را می فهمند آنچه او فهمیده است چرا نمی فهمند، و باز هر گاه خود معترف باشند که کشف با کفر جمع مى‏ شود و کفّار هند صاحب کشف مى‏ باشند، بر تقدیرى که کشف ایشان واقعى باشد و ترا فریب نداده باشند کى دلالت بر خوبى ایشان می کند؟

چون دستگاه این سخن بسیار وسیع است و قلیلى که براى هدایت طالبان حق کافى باشد در اول این کتاب و در لمعات در چند موضع دیگر بیان کردم، در این موضع اختصار نموده ختم میکنم …»

منبع: عین الحیات، محمد باقر مجلسی، انوار الهدی، قم، ۱۳۸۲، صص۴۵۷ – ۴۵۹

  • لطفا از ارسال پیام هایی که به مسائل یا شخصیت های سیاسی مربوط می شود خودداری نمائید.
  • از ارسال کامنت های توهین آمیز پرهیز شود.
  • پیام هایی که در نقد شخصیت های صوفیه معاصر ارسال شوند، به منظور رعایت برخی مصالح عموم تایید نخواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید