پیشنهادی:

گزارشی از کتاب “شهاب ثاقب” اثر علامه سید دلدار علی لکهنوی – پروفسور سید اطهر عباس رضوی

سید دلدارعلی نقوی لکهنوی (۱۱۶۶ق – ۱۲۳۵ق) مجتهد، فقیه و متکلم شیعه اهل هندوستان و ملقب به غفران مآب است‌. او به عنوان مؤسس حوزه علمیه در لکهنو، مجدد تشیع و بانی … ادامه مطلب

ادعای مهدویت سید محمّد نوربخش (تحت تاثیر نظریات ابن عربی) – بخش دوم

٣. گذری اجمالی بر احوال ، آثار‌ و افکار‌ سید محمد نوربخش

سید محمد نوربخش (٧٩۵-٨۶٩ق )، از صوفیان شیعی مذهب سده نهم هجری و موسس‌ طریقت نوربخشیه است. نام کامل او‌ سید‌ محمد‌ بن عبدالله قطیفی لحصاوی قهستانی است و گاه موسوی خراسانی[۱] نیز خوانده میشود. درباره زندگی نوربخش در فاصلۀ سال‌ های‌ ٨٠٢-٨١٩ق اطلاعات دقیقی وجود ندارد. وی‌ در‌ جوانی‌ مدتی از محضر میر سید شریف جرجانی‌ (٧۴٠‌-٨١۶ق ) و ابن فهد حلی (٧۵٧-٨۴١ق ) بهره برد.[۲]

در دوران سلطنت شاهرخ تیموری‌ که‌ شهر هرات از بزرگ ترین‌ شهرهای‌ آسیای میانه‌ به‌ شمار‌ می آمد، نوربخش به دنبال کسب دانش‌ راهی‌ هرات شد و در آنجا به طریقۀ کبرویه پیوست و این به توصیۀ شیخ‌ ابراهیم‌ ختلانی بود که از جمله خلفای‌ خواجه اسحاق ختلانی (م ٨۶٩ق‌ ) به‌ شمار می آمد. نوربخش توصیۀ او‌ را‌ پذیرفت و به خانقاه خواجه اسحاق در ختلان[۳] نقل مکان کرد و به او دست‌ ارادت‌ داد. سپس به امر وی‌ به‌ ریاضت‌ پرداخت و به درجات‌ معنوی‌ رسید، و خرقۀ اجازت و ارشاد‌ را‌ خواجه به وی پوشانید و بر حسب خوابی که دیده بود، او را به نوربخش‌ ملقب‌ کرد.[۴] بر اساس گزارش نورالله شوشتری‌ (د ١٠١٩ق‌ ) و به تبع‌ او‌ اغلب‌ نویسندگان بعدی، ختلانی بر‌ اساس همان رویا اظهار کرد که نوربخش مهدی است و او را برانگیخت تا خود‌ را‌ امام و خلیفه بخواند و ادعای حکومت کند. سپس ختلانی با او بیعت کرد و مریدانش را نیز به همین کار امر نمود و همۀ آنها به جز سید عبدالله برزش آبادی (دح‌ ٨۵۶ق‌ ) اطاعت کردند. به روایت شوشتری، نوربخش تقاضا نمود تا شروع قیامش را به تأخیر اندازد، اما ختلانی نپذیرفت و گفت که هنگامۀ مأموریت الهی‌ برای‌ خروج و قیام فرا رسیده است‌ .[۵]

بنابر‌ گزارش ابن کربلایی، مسؤولیت این خروج و قیام برعهده شخص نوربخش بود. ابن ‌ ‌کربلایی تلویحا او را متهم می کند که از ضعف و پیری خواجه برای‌ پیشبرد‌ اهداف خود سوء استفاده‌ کرد‌ و خواجه نیز با هشدار مرید برجستۀ دیگرش، یعنی سید عبدالله برزش آبادی که با نوربخش مخالف بود، دست از این هواداری برداشت.[۶] سید عبدالله و هوادارانش در مقابل نوربخش شاخۀ دیگری‌ در‌ کبرویه به وجود آوردند که به ذهبیه شهرت یافت. به هر روی، در سال ٨٢۶ق ختلانی و نوربخش خانقاه ختلان را ترک کردند و همراه با پیروانشان در نزدیک قلعۀ کوه تیری‌ پناه‌ گرفتند، اما‌ پیش از آنکه بتوانند تدارکات نظامی خود را کامل کنند، مورد حمله قرار گرفتند و توسط بایزید، حاکم‌ تیموری آن ناحیه زندانی شدند. در پی این ماجرا، ختلانی به‌ رغم‌ کهولت‌ سن به همراه برادرش فورا کشته شد، اما تیموریان از کشتن نوربخش صرف نظر کردند و او را ‌‌در‌ غل و زنجیر به حضور شاهرخ در هرات فرستادند.[۷]

نوربخش پس از بازجویی، از‌ هرات‌ به‌

ادامه مطلب

مذهب سران تصوف تا پیش از قرن هفتم

مذهب بزرگان صوفیه

مذهب بزرگان عرفان و تصوف چه بود؟ اقطاب صوفیه شیعه بودند یا سنی؟ پاسخ به این پرسش از مسائل مهمی است که می تواند راهنمای خوبی در بررسی آراء و عقائد صوفیه و تحقیق در این زمینه باشد. با مروری مختصر بر آثاری که در شرح حال صوفیه تألیف شده، به وضوح مشاهده می شود که در قرون اولیه، همه صوفیان از اهل سنت بوده، و اصولا تصوف در بستر اهل سنت، نشو و نما کرده است. موارد زیر، شواهدی بر این ادّعاست:

حسن بصری (م – ۱۱۰ ق)، رییس قدریه بصره بود[۱]. وی عدالت و سیره دو خلیفه بعد از رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را می ستود[۲] و قتل عثمان را محکوم می کرد و کشندگان عثمان را کافر میدانست.[۳]

به نقل محمّد بن علی کراجکی (م ۴۴۹ ق) در «التعجب»، حسن بصری، ولایت اهل البیت علیهم السلام را نپذیرفت.[۴] وی از مخالفین امیرالمؤمنین علیه السلام در جنگهای جمل و صفین و نهروان بود و به حضرت اعتراض می کرد که چرا خون مسلمانان را به زمین ریخته است.[۵]

حسن بصری، همچنین ولایت حسن بن علی علیهما السلام را نپذیرفت.[۶]

به نقل محمّد بن جریر طبری (م ۳۲۶ ق) امامی مذهب در «المسترشد»، حسن بصری، ولایت حضرت سیدالشهداء علیه السلام را

ادامه مطلب

پاسخ به بیانیه سرتاسر تهمت و افتراء و به ظاهر مستدل جناب موسوی مطلق

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الصادق (علیه السلام) : «الْبُهْتَانُ عَلَى الْبَرِیِّ أَثْقَلُ مِنَ الْجِبَالِ الرَّاسِیَاتِ»

بهتان و تهمت زدن به انسان بی‌‌گناه سنگین‌‌تر از کوه‌‌های استوار است. [الخصال ج ۲ ص ۵]

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «مَنْ بَهَتَ مُؤمِناً أَوْ مُؤمِنَهً أَوْ قَالَ فِیهِ مَا لَیْسَ فِیهِ أَقَامَهُ اللَّهُ تَعَالَى یَوْمَ الْقِیَامَهِ عَلَى تَلٍّ مِنْ نَارٍ حَتَّى یَخْرُجَ مِمَّا قَالَهُ فِیهِ»

هرکس به مرد یا زن مؤمنى تهمت بزند، یا دربار او چیزى بگوید که از آن مبرّا و پاک است خداوند در قیامت او را در تلى از آتش نگاه میدارد، تا آنچه را درباره او گفته ثابت نماید.

قال الصادق (علیه السلام) : إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِیمَانُ مِنْ قَلْبِهِ کَمَا یَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِی الْمَاءِ.

هرگاه مؤمن به برادر [دینى] خود تهمت بزند، ایمان در قلب او از میان مى‏ رود، همچنان که نمک در آب، ذوب مى‏ شود. کافى (ط-الاسلامیه) ج ۲، ص ۳۶۱، ح ۱

قال الصادق (علیه السلام): مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَهً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوءَتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَهِ الشَّیْطَانِ فَلَا یَقْبَلُهُ الشَّیْطَانُ .

اگر کسى سخنى را بر ضد مۆمنى نقل کند و قصدش از آن ، زشت کردن چهره او و از بین بردن وجهه اجتماعى اش باشد و بخواهد او را از چشم مردم بیندازد، خداوند او را از محور دوستى خود خارج مى کند و تحت سرپرستى شیطان قرار مى دهد؛ (ولى) شیطان هم او را نمى پذیرد. کلینى : کافى ، ص ۳۵۸، ح ۱

 

پس از پاسخ ما به تکذیبیه جناب عبدالقائم شوشتری، سایت جناب موسوی مطلق ، مطلبی را تحت عنوان “پاسخ مستدل استاد حجت الاسلام موسوی مطلق به جوسازی های سایت ابن عربی” منتشر کرده و این پایگاه را به جوسازی و مخالفت با نظام جمهوری اسلامی متهم نموده است !

متن بیانیه جناب موسوی مطلق :

ادامه مطلب

عبدالقائم شوشتری: صوفیه از اولیاء الله هستند و احادیث نقد تصوف جعلی است!!

پس از بررسی مستندات، مشخص شد که جناب موسوی مطلق ، سهوا پاورقی مصاحبه با جناب عبدالقائم شوشتری را در لا به لای متن قرار داده اند و منبع این پایگاه نیز سایت جناب موسوی مطلق بوده است ! بنا براین انتساب مطلب ذیل به عبدالقائم شوشتری مردود می باشد . اما جناب موسوی مطلق در بیانیه ای اشتباه خود را پوشانده و این سایت را متهم به جعل کرده است . وی – که ادعای عرفان و اخلاق دارد – با استمداد از تهمت و افتراء و برچسب های مختلف سیاسی و اعتقادی ، سعی در پوشاندن اشتباهات خود نموده ولی این حربه نخ نما شده و فی الواقع توهین به شعور مخاطبین است! همچنین نفس مصاحبه با چنین نشریه ای و عدم اعتراض به پاورقی مذکور و در نهایت انتشار چنین مطلبی در سایت جناب موسوی مطلق و جناب عبدالقائم شوشتری نیز محل اشکال است! برای مشاهده پاسخ ما به بیانیه جناب موسوی مطلق بر روی این نوشته کلیک کنید .

عبدالقائم شوشتری از مدافعین تصوف و مدعیان عرفان در حوزه علمیه درباره احادیث ذم صوفیه می گوید:

«این احادیث همگی جعلی است و در قرن یازدهم توسط برخی از اخباریان در مشهد در جریان نزاع با صوفیه جعل شده و در کتابی افزوده گشته و به نام مقدس اردبیلی با عنوان حدیقه الشیعه معرفی گشته است و هیچ حدیث قابل توجهی در نقد فلسفه یا تصوف در هیچ کتاب معتبر یا غیر معتبر شیعی وجود ندارد مگر همین یک جلد کتاب جعلی که یقیناً ساخته قرن یازدهم است. با این حال بزرگان تفکیک چون از جعلی بودن این احادیث مطلع نبوده اند به واسطه خواندن این احادیث طلاب را به اشتباه به اولیاء الهی بدبین می نموده اند…»

این دفاع صریح از صوفیه و بیان چنین مطالبی از یک حوزوی مدعی عرفان بسیار عجیب است. چگونه وی صوفیان را از اولیاء الهی می داند در صورتی که بسیاری از آنها از عامه و مخالفان اهل بیت علیهم السلام بوده اند و توسط اهل بیت علیهم السلام مورد طرد و لعن واقع شده اند! (که در ادامه به نمونه هایی از آن اشاره خواهد شد) . چه کسانی جز امثال حسن بصری، حلاج و مولوی در کتاب حدیقه الشیعه (که مورد تایید محدثین بزرگ شیعه می باشد) مذمت شده اند؟ آیا حلاج ، حسن بصری و … از اولیاء الهی می باشند؟ آیا شایسته است که کسی در کسوت روحانیت شیعه، دشمنان اهل بیت علیهم السلام را اولیاء الله بنامد؟!

بسیاری از روایات نقد تصوف از کتب متقدم شیعه (قرن 4 و 5) نقل شده است و کثرت روایات اهل بیت علیهم السلام در نقد تصوف و مخالفت های شدید علما و محدثین بزرگ شیعه با سران تصوف و عقائد انحرافی آنها بر اهل علم و تحقیق پوشیده نیست که در این مقال تنها به بخشی از آنها اشاره خواهد شد .

می توان مطالب مذکور را به سه گروه کلی دسته بندی نمود :

1- مذمت اصطلاح صوفي و صوفيه در روايات معصومين علیهم السلام .
2- مذمت عقايد و اعمال صوفيه در روايات معصومين علیهم السلام و تاليفات عالمان متقدم شيعه.
3- مذمت سران تصوف در روايات معصومين علیهم السلام و تاليفات عالمان متقدم شيعه.

به دلیل کثرت مطالب ، به صورت کوتاه و مختصر به آنها اشاره می شود :

1- مذمت اصطلاحات «صوفي» و «صوفيه» در روايات معصومين علیهم السلام:

پيامبر گرامي اسلام صلوات الله عليه و آله در حديثي طولاني ضمن

ادامه مطلب

مقاله ای مبسوط پیرامون تقدیس ابلیس در تصوف – قسمت دوم

حلاج و ابلیس

حلاج (متوفی 309) اثرگذارترین صوفی است که بی پرده در باب تقدیس و تمجید از ابلیس سخن گفته است و مشایخ دیگر تصوف در ابلیس شناسی، راه حلاج را پیموده اند. تاریخ تقدیس ابلیس به طور رسمی، صریح و بی پروا از حسین بن منصور حلاج آغاز می شود. حلاج که به عنوان قهرمان دفاع از ابلیس شناخته می شود فصلی از کتاب طواسین خود را به موضوع ابلیس و تمجید از او اختصاص داده است. با اطمینان می توان گفت که حلاج ، شیطان پرستی بزرگ در میان جماعت صوفیه بود و کار را به جایی رساند که مظهر شرارت عالم هستی را هم ردیف پیامبر اکرم اسلام صلی الله علیه و آله و یگانه مظهر بندگی و رحمت قلمداد کرد و طریقت حسن بصری را در پیش گرفت.[1] تقدیس شیطان

شاید سخن امام هادی علیه السلام در وصف صوفیه که آنها را هم پیمان شیطان (حلفاء الشياطين) معرفی می فرماید ، اشاره به این مبنای آنها در تقدیس ابلیس داشته باشد.[2] حلاج می گوید :

صاحب من و استاد من ابليس و فرعون است. به آتشش بترسانيدند ابليس را، از دعوى بازنگشت. فرعون را بدريا غرق كردند، و از پى دعوى باز نگشت‏.[3] اگر حلاج حتی یک مرتبه قرآن را خوانده بود متوجه می شد فرعون در واپسین لحظات از دعوی خود بازگشت و تسلیم شد و گفت: آمَنْتُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ الَّذي آمَنَتْ بِهِ بَنُوا إِسْرائيلَ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمين‏ .[4]

حلاج معتقد بود که تنها دو جوانمرد در عالم وجود دارد : ابلیس و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله[5] این سخنان از حلاج و حلاجیان غربی همچون لویی ماسینیون و هنری کربن که کمر بر انهدام اسلام و تشیع بسته اند عجیب نیست ، تعجب از کسانی است که امروزه او را شهید راه الهی می دانند و تمام همت خود را صرف طرفداری از تصوفی کرده اند که ستون و قواعد آن بر پایه تقدیس ابلیس پایه گذاری شده است !

 

اما کار به تخریب چهره ی پیامبر مکرم اسلام صلی الله علیه و آله خلاصه نمی شود . حلاج در رابطه با دیدار ابلیس و حضرت موسی علیه السلام می گوید :

ادامه مطلب

مقاله ای مبسوط پیرامون تقدیس ابلیس در تصوف – قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

شیطان ابلیس پس از به انحراف کشاندن دین مبین اسلام ، به تخریب توحید، نبوت و امامت بسنده نکرد و با بهره گیری از شیاطین اِنسی ، توانست در لباس تصوف ، جایگاه خود را تا جایگاه پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و بلکه بالاتر از ایشان برساند و از القابی مانند عدو مبین و عدو الله بودن به سرور مهجوران و سیدالموحدین و مظهر جمال الهی صعود کند. تقدیس شیطان

یکی از بزرگترین انحرافات و بدعت های متصوفه در اسلام ، دیدگاه خلاف اجماعی است که از ابلیس در جهان بینی خود ارائه می دهند. دیدگاهی که طی آن ابلیس در کنار انبیاء قرار گرفته و خلقت نوری و جنبه هدایتگری پیدا می کند و تا جایی پیش می رود که حتی موحد دانستن او جزء اصول اعتقادی فرض شده و کافر خواندن ابلیس سبب تکفیر می گردد. به طور کلی در این مقاله سعی شده است ضمن بحث تاریخی این اندیشه ، ریشه یابی کلامی آن نیز صورت بگیرد. گرچه شدت وضوح بطلان این نظریه ، ما را از نقد آن بی نیاز می کند چرا که هرکس از ابتدایی ترین آموزه های قرآن کریم مطلع باشد متوجه تضاد آن با معارف اسلامی خواهد شد ، لکن در پایان مقاله نکاتی در نقد این دیدگاه بیان می گردد.

حسن بصری و ابلیس

نگاه موحدانه به ابلیس هم زمان با انعقاد نطفه ی تصوف در جامعه اسلامی شکل گرفت و اولین فردی که در صدد تطهیر چهره ی ابلیس از ننگ کِبرورزی و کفر برآمد ،

ادامه مطلب

شیطان از دیدگاه عین القضات همدانی

شیطان از دیدگاه عین القضات همدانی

48398با دقت در سیره و روش صوفیان و بزرگان ایشان، شاهد تناقضات فاحشی هستیم که اگر بر بطلان عقاید و رای متصوفه همین یک مورد اقامه شود، کافی است. عبدالله بن محمد بن علی میانجی همدانی ملقب و معروف به عین القضات همدانی، از بزرگان صوفیه و جوانی جویای نام و شهرت بود که وقتی در سلک خرقه پوشان در آمد، با طی مسیری که پیش از او حسین بن منصور حلاج رفته بود، شروع به نوعی شطح گویی کرده و همین امر در آخر برای او عواقب ناگواری را به دنبال داشت. وی از قائلین به بحث اعتذار ابلیس است.

صوفیان برای اباحه گری و

ادامه مطلب

دانلود pdf فصلنامه معرفتی اعتقادی سمات، شماره های 1-2-3-4-5-6-7-8

دانلود فایل pdf فصلنامه معرفتی اعتقادی سمات ، شماره های 1-2-3-4-5-6-7-8 با گرافیک اصلی و چاپی فصلنامه

با توجه به اینکه برای بسیاری از کاربران ، خواندن و کار کردن با فایلهای pdf آسانتر از فایل های word و html می باشد و همچنین با توجه به گرافیک اصلی این فایلهای pdf و آماده بودن تمام مطالب به صورت یکجا برای دانلود، بر آن شدیم تا همه شماره های این فصلنامه (1 تا 8 ) را برای دانلود در اختیار عموم دوستان قرار دهیم.

برای دانلود مستقیم فایل

ادامه مطلب

متن کامل مناظره آقایان نصیری و غرویان در برنامه زاویه(شبکه چهار) درباره عرفان و تصوف

متن کامل مناظره آقایان نصیری و غرویان درباره عرفان و تصوف و رابطه آنها با اسلام

مناظره آقایان نصیری و غرویان که چهارشنبه ، ۱۳ مهرماه در برنامه زاویه شبکه چهارم سیما برگزار شد ، بازتاب گسترده ای در بین علاقه مندان به مباحث فلسفی و عرفانی و نیز سایتهای خبری داشته است.

آنچه در زیر از نظر می گذرانید متن کامل مناظره آقایان محسن غرویان و مهدی نصیری است :

مجری: در سنت عرفان اسلامی ادعا این است که عرفان برآمده از قرآن و روایات است و دقیقا مقابل این نظر عده ای بر این عقیده هستند که عرفان در تضاد با قرآن و روایات است.برای اطلاع بیشتر از این تقابل با ما باشید. ما در خدمت دو استاد بزرگوار هستیم از دو موضع متفاوت . اما این تکته را بگویم که این دو بزرگوار هر دو از قم با همدیگر داخل یک ماشین به اینجا آمدند. امیدواریم این با هم آمدن تأثیری در به اصطلاح سلب این تقابل و گفتگوی موثر نداشته باشد . جناب آیت الله غرویان . جناب استاد خدمت شما سلام عرض می کنم . به برنامه خوش آمدید . اگر صحبتی با بینندگان دارید بفرمایید .
غرویان: بسم الله الرحمن الرحیم . سلام عرض می کنم خدمت جنابعالی و بینندگان عزیز این برنامه. در خدمت شما هستم .
مجری: و جناب آقای مهدی نصیری نویسنده و پژوهشگر. جناب آقای نصیری سلام عرض می کنم خدمت شما . به برنامه خوش آمدید .
نصیری : بسم الله الرحمن الرحیم. من هم سلام عرض می کنم خدمت بینندگان عزیز . امیدوارم که بحث خوبی داشته باشیم و به گونه ای باشد که دوباره به اتفاق حاج آقا با همدیگر به قم برگردیم!
مجری: جناب آقای نصیری به عقیده شما دین سه تا حجاب دارد: حجاب مدرنیته، حجاب فلسفه و حجاب عرفان ، و اساسا شما نشریه سمات را برای این راه

ادامه مطلب