پیشنهادی:

الهی قمشه ای: فقه شیعه خلاف فطرت، عقل، سنت و قرآن است! + فایل صوتی

توهین الهی قمشه ای به فقه شیعی و فقهای عظیم الشأن

فایلی صوتی از سخنان جناب حسین الهی قمشه ای به دست ما رسیده که در آن به فقهای بزرگ شیعه توهین شده است. وی فتاوی فقها در زمینه موسیقی را نادرست دانسته و عملا از دیدگاه تصوف حمایت می کند.

متن سخنان جناب الهی قمشه ای:

الهی قمشه ای«فقه اسلامی … یعنی همان فقهی که بنام فقه اسلامی معروف است، فقهی که از شهید اول و علامه ی حلی شروع شده است تا دوره های اخیر … فقه اسلامی از ابتدا دچار مشکلی شده است و راهی را پیموده و فتواهائی داده است که هم بر خلاف فطرت ، هم بر خلاف عقل و حتی بر خلاف سنت و قرآن است…

مثلا میگویند موسیقی در اسلام حرام است! این ها (فقها) حرام کرده اند، صد هزار تا ساز شکستند، صد هزار تا آدم را به صلابه کشیدند محدود کردند و نگذاشتند رشد بکنند.

واقعیت این است که این ها (فقهاء) ظلم کرده اند و ما نمیتوانیم انکار کنیم که موسیقی حرام بوده است! تقریبا تمام فقهائی که تا قبل از انقلاب من دیدم به غیر از صوفیه! همه گفتند ساز مطلقا حرام است فقط صداست که می تواند حلال باشد و اگر غنا باشد حرام است… درباره غنا هم چیزهای عجیب و غریبی گفته اند که صوتی که مناسب مجلس لهو و لعب باشد یا مطرب باشد! موسیقی را اصلا برای طربش می زنند برای گریه و زاری که نمی زنند!»

وی فقهای بزرگ شیعه را متهم به تحریف دین می کند و به فتوای آنها درباره موسیقی اشکال وارد می کند. این در حالی است که احادیث بسیاری در تفسیر آیات قرآن و نیز به صورت مستقل در کتب شیعه و همچنین در کتب اهل سنت از پیشوایان معصوم علیهم السلام درباره غنا (خوانندگی) و موسیقی (نوازندگی) نقل شده است که تعداد روایات از کثرت به حد تواتر رسیده است. [۱]

برخی از روایات مذمت غنا و موسیقی

در ذیل به تعداد کمی از این روایات اشاره

ادامه مطلب

بازتاب سماع مولوی در قونیه و واکنش وی به اعتراضها

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۵ |بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها

واکنش گروه های مختلف به سماع مولوی در قونیه

با همه ی سابقه و پیشینه ای که سماع در میان صوفیان داشت و با همه ی توجیه و تاویلها و فضیلت سازیهایی که مشایخ تصوف برای سماع نموده بودند و با همه ی نفوذ و رواجی که تصوف در شهر مهم قونیه داشت (و به رغم حمایتی که پادشاهان و وزیران سلجوقی حاکم بر قونیه و روم از این برنامه ی درویشی می کردند) ، برنامه های افراطی مولوی مخالفتها و اعتراض های وسیعی را از سوی گروه های مختلف مردم برمی انگیخت.در این اعتراض جمعی ، اقشار گوناگون مردم شرکت داشتند ، نه تنها متدینان و فقیهان که بسیاری از دانشمندان (غیر از فقیهان) و افراد دیگر نیز از تندرویهای مولوی ناخشنود بودند.

حتی شمار زیادی از صوفیان و مشایخ آنها نیز در این جبهه ی ضدّ سماع حضور داشتند و فعالانه مبارزه می کردند. حکایتهای سپهسالار و افلاکی و حتی برخی شعرهای دفاع آمیز مولوی نشان دهنده ی حجم وسیع این اعتراضها است.

مناقب العارفین نقل میکند :

«علمای شهر که در آن عصر حضور داشتند و هر کدام در علوم مختلف استاد و مورد قبول بودند ، به اتفاق نزد عالم بزرگ شهر قونیه ، “قاضی سراج الدین” رفتند و از رواج سماع و رباب (توسط مولوی) شکایت کردند….۱ »

همچنین مناقب العارفین در جای دیگر می نویسد :

«در آن زمان نه چندان اعتراض و انکار می کردند و فتواها می نبشتند (مینوشتند) و در تحریم سماع و رباب ، بابها می خواندند که در بیان کتاب آید!۲ »

جمله ی زیر – که همان کتاب از مولوی نقل کرده است – حجم وسیع اعتراضها را به وضوح نشان می دهد :

«ای دریغا ! اهل قونیه از

ادامه مطلب

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۳ | رقص و سماع عریان

رقص و سماع عریان مولوی

سماع در تاریخ تصوف سابقه ی چندصد ساله داشت اما مولوی چنان مجالسی از ساز و آواز و پای بازی در قونیه برپا می کرد که تاریخ صوفی گری کمتر به یاد داشت! ۱۷

انرژی جنبشی و میلِ شدید او نسبت به سماع ، برخی صوفیان و هم مسلکان وی را نیز به سماع وا میداشت! حتی دست آموزان و مریدان وی از همراهی با او عاجز می ماندند!

نوازندگان و خوانندگان – همه ی کثرت و تعدد آنها – از نفس می افتادند ۱۸، اما مولوی همچنان میچرخیدند!

مولوی در سماع از استاد خویش “شمس تبریزی” نیز پیشی گرفته بود.یک روز و دو روز و بیش تر و – به تعبیرهای اغراق آمیز افلاکی – گاهی تا یک هفته ۱۹ و یک ماه ۲۰ سماع مولوی ادامه میافت.

آوازه خوانیِ تنها(همراه با رقص) ، مولوی را راضی نمی کرد، “طبل” ۲۱ ، “نی” ۲۲ ،دایره”،بویژه “رباب” (شبیه طنبور) باید ، تا مرغِ جان وی در آسمان تصوف و عرفان به پرواز درآید. او مرده و کشته ی “رباب” ۲۳ بود ، برای آن شعر میگفت و غزل می سرایید ، تعظیم و تقدیسش میکرد ، با آنان که به رباب بی حرمتی میکردند ستیزه و تندی میکرد. ۲۴

چنان در سماع و چرخ و رقص غرق میشد که گاهی “تنها لباسِ او” ار بدنش بیرون می آمد و

ادامه مطلب