پیشنهادی:

انتقاد استاد میرباقری از عرفان مبتنی بر معرفت النفس

لزوم وصول و اتصال مؤمن به امام معصوم علیه السلام

آیت الله سید محمدمهدی میرباقری در سخنرانی شب دوم محرم الحرام ۱۴۳۹ قمری (۱۳۹۶ شمسی) در مدرسه فیضیه حوزه علمیه قم، ضمن تاکید بر لزوم وصول مومنین به امام معصوم علیه السلام از عرفان های مبتنی بر معرفت نفس انتقاد نمود. بخشی از سخنان ایشان را در ذیل مشاهده می کنید:

انسان تا به امام نرسیده در حجاب است… دنبال خداوند متعال می گردد… خودش را پیدا می کند… به درونش نگاه می کند خودش را می بیند و در بیرون سایر مخلوقات را… انسانی که با خودش در عالم سیر می کند … هم خودش حجاب خودش می شود هم عالم حجاب انسان می شود و آن انسان در تاریکی است.

ولی همین که انسان به امام رسید و این خورشید را درک کرد… به تعبیر امام رضا علیه السلام: الْإِمَامُ کَالشَّمْسِ الطَّالِعَهِ الْمُجَلِّلَهِ بِنُورِهَا لِلْعَالَم‏… [۱]

این خورشیدی که عالم را روشن کرده ، وقتی این خورشید دیده شد و هم در درون انسان روشن شد، به تعبیر امام باقر علیه السلام به ابوخالد کابلی :

امام قلب مومن را روشن می کند و نور امام در قلب مومن از خورشید در روز روشن آشکارتر است؛ وَ اللَّهِ یَا أَبَا خَالِدٍ لَنُورُ الْإِمَامِ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ أَنْوَرُ مِنَ الشَّمْسِ الْمُضِیئَهِ بِالنَّهَار[۲]

اگر کسی به امام رسید از درون نورانی می شود الْمُؤْمِنُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ [۳] و با نور الهی به عالم نگاه می کند…

وقتی به امام رسید و از نفس خودش و شیاطین و حجاب های ظلمانی خارج شد ، سیرش با امام شروع می شود.

عنایت بکنید معرفت نفس جز از این طریق واقع نخواهد شد، اینکه می گویند انسان باید به معرفت نفس برسد، معرفت نفس وقتی است که انسان به امام برسد ، تمام هدایت ها از امام ناشی می شود. امام آن خورشیدی است که خداوند متعال در عالم روشن کرده است. اگر آن خورشید بر وجود انسان نتابد، انسان عوالم خودش را نمی بیند.

معرفت نفس هم جز با معرفت امام، هدایت امام و همراهی با امام حاصل نمی شود…

اینکه کسی خیال بکند خود انسان شروع می کند و از طریق معرفت النفس، من عرف نفسه فقد عرف ربه، نفس خودش را پیدا می کند و خدا را پیدا می کند اینها توهمات است اینها [ناشی از] ریاضات است. اینها خود حجاب بر روی حجاب است. انسان تا به امام نرسد و همراه با امام علیه السلام نشود نمی تواند معرفت نفس پیدا کند و نمی تواند آیات انفسی و آفاقی را ببیند.

همه عالم ظلمات می شود. درون خودش و بیرون را تاریک می بیند. قوای ظاهری خودش را هم نمی بیند تا چه رسد به باطن و معرفت النفس!

معرفت النفس نیز مانند سایر آیات است. این احتیاج به ارائه الهی دارد. سنریهم آیاتنا فی الافاق[۴]

و ارائه آیات با نور امام علیه السلام واقع می شود.

انسانی که به امام رسید از الان در وادی بهشت سیر می کند… نقطه مقابل هم سیر با نفس است. سیر با ائمه نار و اولیای طاغوت… اگر با آنها سیر کردید، سیر انسان در وادی ظلمات است. هر چه اتصال انسان به آنها شدیدتر شود، ظلمات بعضها فوق بعض[۵] حجابهای ظلمانی او بیشتر می شود. هم قوای درونی او تاریکتر می شود هم در بیرون … در زندان ظلمات اولیای طاغوت زندانی می شود…

 

برای دانلود فایل صوتی سخنان استاد میرباقری درباره معرفت نفس

ادامه مطلب

انتقاد استاد میرباقری از ترویج اشعار حافظ و باباطاهر در مقابل ادعیه اهل بیت علیهم السلام

نقد آیت الله میرباقری به باز کردن دکان حافظ و باباطاهر در مقابل اهل بیت علیهم السلام

به گزارش پایگاه اینترنتی پژوهشی درباره ابن عربی، آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با تاکید بر اهمیت دعا و اینکه دعا از بهترین برنامه ها برای اصلاح نفس انسان است بیان نمود که هیچ کس جز معصومین علیهم السلام نمی تواند سرپرستی و تربیت نفس و روح انسان ها را بر عهده بگیرد. وی همچنین از ترویج اشعار برخی شعرا مانند حافظ و باباطاهر و … در مقابل معارف و ادعیه ماثوره از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام انتقاد کرد.

فایل صوتی سخنرانی استاد میرباقری در نقد ترویج اشعار حافظ و باباطاهر و … در مقابل ادعیه مأثوره از معصومین علیهم السلام

قسمتی از متن سخنرانی استاد میرباقری:

دعا نیازهای ما را فعال میکند و نیازهای ما را تهذیب می کند. نیاز های ما را از غیر خداوند متعال قطع می کند و فلش وجود ما را به طرف خداوند متعال هدایت می کند. لذا دعا اکسیر اعظم است… مس وجود انسان با دعا طلا می شود… اگر کسی اهل دعا شد آدم دیگری می شود. تربیت نفس با دعاست. با دعا شعله های هوس های ناروا را در وجود ما خاموش کرده اند. با دعا شعله محبت به خدا و عشق به قرب و حضور و نجوی را در ما زنده کرده اند. با دعا همه نیازهای ما را به سمت خداوند متعال هدایت کرده اند. با این اوصاف، انسان باید تربیت خود را به چه کسی بسپارد؟ چه کسی نفس انسان را باید در این وادی هدایت کند جز معصوم (علیه السلام)؟ …

اگر نفسی پشت ذکرهای ما نباشد خاصیتی ندارد … اگر انسان می خواهد خود را تربیت کند باید خودش را دست معصوم بسپارد ، دعاهایی که از ناحیه معصوم صادر شده را بخواند. نباید انسان با دیوان حافظ تربیت بشود. کتاب خوبی است. شما اگر با دیوان حافظ مانوس شدید ذیل او حرکت می کنید. اگر فرض بگیریم که او شخصیتی نورانی است، پس حجابی نورانی خواهد بود. شما با آن حجاب سیر می کنید. اگر با بقیه [با غیر معصومین علیهم السلام] راه رفتید خیلی هنر کنند شما را اندازه خودشان [بالا بکشند]… اندازه خودشان هم که نمی توانند شما را زیردست خودشان قرار می دهند. تفاوت هست دیگر خود انسان باید انتخاب کند.

اگر بخواهیم تربیت بشویم و یک روحی ما را حمایت بکند و ما را با دعاها سیر بدهد باید با معصوم (علیه السلام) سیر کنیم. و ادعیه معصومین (علیهم السلام) را بخوانیم و با مناجات های معصومین (علیهم السلام) مانوس باشیم. اگر کسی با صحیفه سجادیه ، صحیفه علویه و مفاتیح و ابوحمزه و سایر ادعیه مانوس بود، تحت تربیت معصوم (علیه السلام) قرار می گیرد.

در جایی دیدم که عزیزی روبروی کعبه در مسجد الحرام نشسته بود، باباطاهر می خواند و اشک می ریخت! هم خوشم آمد هم خنده ام گرفت… اینجا جای مناجات خمسه عشر خواندن هست بنده خدا! کنار کعبه ابوحمزه و مکارم الاخلاق را رها کند، باباطاهر بخواند و گریه کند؟ طیب الله انفاسکم… فقط همین را می توانم بگویم!

…وقتی امام سجاد (علیه السلام) به ما امر فرموده سحر این دعا را بخوانید، اما دأب فرد این باشد که حافظ بخواند و اشک بریزد! طیب الله انفاسکم . تهذیب خواسته های ما و اینکه چه بخواهیم و چه نخواهیم ، هر چیزی را چقدر بخواهیم ، چند بار بخواهیم ، کجای دعا محبت خداوند را بخواهیم ، کجا همه دنیا را زیر پا بگذاریم و بگوییم سیدی اخرج حب الدنیا من قلبی… کجای دعا به خدای متعال عرض کنیم اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِی حُبّاً لَکَ وَ خَشْیَهً مِنْکَ وَ تَصْدِیقاً لَکَ وَ إِیمَاناً بِکَ وَ فَرَقاً مِنْکَ وَ شَوْقاً إِلَیْکَ اینها را کجا باید بگوییم؟ معصوم (علیه السلام) است که می داند انسان را چگونه سیر دهد تا به مقصد برساند. کدام نیاز را چقدر باید سرمایه گذاری کرد. چگونه باید خوف الهی را در دل زنده کرد؟ چگونه باید رجای به خداوند متعال را در دل زنده کرد؟ این کار معصوم (علیه السلام) است.

جامعه را منحرف نکنیم. طبقه مرجع مقابل اهل بیت علیهم السلام درست نکنیم. اگر بنا بوده تربیت بشویم اهل بیت علیهم السلام باب تربیت را باز کرده اند و تا آخر خط را گفته اند. دکان های متعدد مقابل اهل بیت علیهم السلام درست نکنیم. برای مردم رهزن ایجاد نکنیم. یعنی چه؟ مگر باب را به روی شما بسته اند؟ مگر قرآن و صحف معصومین (علیهم السلام) نیست؟ شما خانه امام سجاد علیه السلام را رها کردید درب خانه کسی دیگر را می زنید و با او اشک می ریزید؟ … (تاریخ سخنرانی: ۹۳/۳/۱۱)

 

 

برای دانلود فایل صوتی سخنان استاد میرباقری

ادامه مطلب

تاثیر شگرف اندیشه های صوفیانه مولوی در نظریات عبدالکریم سروش

یکی از مسائلی که در آثار و سخنان عبدالکریم سروش بسیار برجسته می نماید، علاقه و شیفتگی وافر وی نسبت به ملای رومی است! تا جائی که می توان گفت چارچوب های نظری و اعتقادی وی بر اساس مبانی صوفیانه و آموزه های مولوی می باشد.

مولوی و عبدالکریم سروش

برای این امر، شواهد بسیاری در سخنان و آثار سروش وجود دارد که در ذیل به اندکی از آنها اشاره می شود :

سروش می گوید: «من خوشبختانه هیچ وقت به دام مداحی از کسی نیفتاده‌ام. من اگر شیفته یک شخصیت در کل تاریخ باشم، آن «مولانا جلال‌الدین» است در مورد کس دیگری شیفتگی و خیرگی نداشتم.»[۱]

وی در پاسخ به میشل هوبینگ خبرنگار رادیو هلند می گوید :

«بسیاری از دیدگاههای من ریشه در اندیشه سده‌های میانی اسلام دارد. این سخن را که نبوّت مقوله‌ای است بسیار عام و نزد اصناف مختلف آدمیان یافت می‌شود، هم در اسلام شیعی و هم نزد عارفان وجود دارد… عارفان عمدتاً معتقدند که تجربه آنها از جنس تجربه‌های پیامبران است…»!

 

مدرسه مولاناوابستگی وی به مولوی و تفکراتش آنقدر شدید است که

ادامه مطلب