پیشنهادی:

ادعای الوهیت و اذکار کفر آمیز در کتب سران عرفان و تصوف- بخش۱

بسم الله الرحمن الرحیم

شطحیات و ادعاهای عجیب عارفان صوفی مسلک در طول تاریخ

در تاریخ ثبت شده است که بسیاری از سران عرفان و تصوف، ادعاهای عجیب نموده و دعوی الوهیت داشته اند (مانند حلاج و بایزید بسطامی و …). برای نمونه در یکی از مطالب سایت بیان شد که بایزید بسطامی با صراحتی عجیب، خود را از خداوند و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیز بالاتر می داند! برای مشاهده این مطالب بر روی لینک های روبرو کلیک کنید: ادعای مضحک برتری بر پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله و سلمادعای مضحک برتری بر خداوند متعال

در یکی دیگر از مطالب نیز بیان گردید که شمس تبریزی در کمال بی ادبی و جسارت، به قرآن و ساحت نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله توهین می کند و می گوید که خواندن قرآن مرا تاریک می کند و رساله مخلوقات تاریک کننده هستند چه محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد چه غیر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) (نعوذ بالله)! مشاهده این مطلب در لینک روبرو: اهانت شمس تبریزی به قرآن و حضرت پیامبر صلی الله علیه و آله

در مقابل، برخی از عارفان صوفی مسلک در صدد توجیه این شطحیات برآمده و برای مثال می گویند که این ادعاها در شرایط طبیعی مطرح نشده و عرفا در حالت بی خودی و بدون داشتن اختیار، چنین کلماتی را بر زبان رانده اند.

بیان اذکاری عجیب در کتاب یکی از عرفای معاصر

اما در کمال تعجب یکی از شخصیت های برجسته عرفان و تصوف که در قید حیات نیز می باشد و بسیاری از حوزویان نیز شاگرد وی بوده اند، طی دستور العملی، اذکاری را در کتاب خویش بیان و آن را روانه بازار چاپ نموده که این اذکار در نوع خود کم نظیر و بی سابقه می باشد! طبق تحقیقات به عمل آمده، وی از مشایخ یکی از جریانات تصوف فرقه ای نیز می باشد.

وی با صراحت تمام بیان می کند که هر روز پیش از نماز صبح پس از طی مراحل و بیان اذکار و اورادی خاص، به تعداد مشخصی این ذکر را می گوید: لا اله الا انا !

حال چگونه کسی که ادعای عرفان ناب دارد، چنین اذکاری را در حالتی کاملا طبیعی در قالب یک کتاب ارائه و چاپ می کند و در اختیار عموم مردم نیز قرار می دهد! اذکاری که هیچ گونه توجیه علمی و اعتقادی ندارند و خداوند متعال در جای جای قرآن مجید، ادعای الوهیت را مساوی با کفر و شرک دانسته است. چگونه چنین ذکری می تواند در منظومه معرفتی اسلامی تعریف شود؟

بنا به دلائلی و برای دفع مفاسد احتمالی، نام وی ذکر نمی شود. اما تصویر صفحه ی مذکور از کتاب

ادامه مطلب

شطحیات بایزید بسطامی– تعاریف یکی از سران عرفان از خود– ۱

شطحیات و ادعاهای عجیب بایزید بسطامی – بخش اول – آیت الله مکارم شیرازی

غالب سران عرفان مصطلح کما بیش به تعریف و مدح خود پرداخته اند و آن را هم شطحیات می نامند. بایزید از نخستین گویندگان سخنان شطح آمیز است. برخی از شطحیات بایزید بر اعتقاد او به حلول و اتحاد دلالت دارد.

«بایزید بسطامى» نامش «طیفور» بن عیسى بن آدم (۱) و در شهر بسطام که از بلاد خراسان است (۲) در سال ۱۶۰ تولد یافت، ولى در سال وفات او اختلاف کرده اند بعضى سنه ۲۳۴ و پاره اى ۲۶۴ و بعضى دیگر ۲۶۱ نوشته اند.(۳)

این مرد در میان صوفیه مقام فوق العاده اى دارد به طورى که او را به «سلطان العارفین» ملقب کرده اند! شیخ عطار در کتاب تذکره الاولیاء، القاب مهمى از قبیل «برهان المحققین» و «خلیفه الهى» و «علامه نامتناهى» و «اکبر مشایخ» و «اعظم اولیاء» به او مى دهد و در همان کتاب از ابوسعید ابوالخیر نقل مى کند که گفته است: «هیجده هزار عالم را پر از بایزید مى بینم و بایزید در میان نیست».

خلاصه اگر بگوییم آنچه را که بایزید در حق خود ادعا کرده و یا دیگران به او بسته اند درباره هیچ یک از پیغمبران بزرگ الهى وارد نشده، اغراق نگفته ایم. بایزید داراى افکار عجیب و غریبى بوده است که بدون شک هر شنونده اى را دچار حیرت مى کند.

اینک قسمتى از سخنان او را به طور خلاصه وار مى آوریم و داورى را به عهده خوانندگان محترم مى گذاریم و ضمناً به پاره اى از مطالب مضحک که مریدان او به عنوان کرامت به او بسته اند نیز اشاره مى شود تا مسأله روشنتر شود :

۱ـ فتواى بایزید

گویند: مردى پیش او آمد. بایزید از او

ادامه مطلب