پیشنهادی:

علامه مجلسی و نقد نظریه قدیم بودن عالم و سفارش به تحقیق و پرهیز از رجال زدگی

اعتقاد به حدوث عالم به معنای آغاز داشتن عالم، و آفرینش هستی از لا من شئ، از اساسی ترین اعتقادات همه ادیان الهی و توحیدی است و اساسا مرز بین تالّه و دهری گری همین مساله است که آیا هستی آغاز و به تبع آن خالق و آفریدگاری دارد و یا آن که بی آغاز و ازلی بوده و به تبع آن فرض خالق داشتن آن منتفی خواهد بود.

فلاسفه در این موضوع از موضع متالهین و موحدین فاصله گرفته و در صف دهریین و ملحدین قرار گرفته اند و به انکار آغاز داشتن هستی و حدوث آن بدون ماده و خمیر مایه ازلی پرداخته اند. البته فلاسفه مسلمان در عین اعتقاد به ازلیت عالم و آغاز نداشتن آن سخن از خداوند نیز می گویند اما به حکم برهان و عقل و تصریح آیات و روایات، تعدد ازلی محال بوده و نمی توان با قول به ازلیت عالم، در حقیقت به وجود خالق و خداوند نیز باور داشت.

علامه مجلسی در آثار گوناگون خود به اجمال و یا تفصیل به نقد و رد این اعتقاد فلاسفه پرداخته است. وی در کتاب عین الحیات می نویسد:

«جمعى از حكما كه به پيغمبرى و شرعى قائل نبوده‏ اند و مدار امور را بر عقل ناقص خود مى‏گذاشته‏ اند، به قِدَم عالم قائل بوده ‏اند و به عقول قديمه قائل شده ‏اند و افلاك را قديم مى‏دانند و هيولاى عناصر را قديم مى‏دانند. و اين مذهب كفر است و مستلزم تكذيب پيغمبران است و متضمن انكار بسيارى از آيات قرآنى است. زيرا كه ايشان را اعتقاد اين است كه هر چيز که قديم است عدم بر او محال است. و هيولى و صورت افلاك را قديم مى‏دانند. پس مى ‏بايد كه برطرف شدن و متفرق شدن افلاك و كواكب محال باشد، و حال آن كه حق تعالى در سوره انشقاق و انفطار و غير آنها از مواقع بسيار مى‏ فرمايد كه: در قيامت آسمانها از يكديگر خواهند پاشيد و شق خواهد شد و پيچيده خواهد شد و به نحوى كه كاغذ را بر هم پيچند؛ و كواكب از يكديگر خواهد پاشيد. و عبارت فاطر كه در قرآن و در اين حديث وارد است هم دلالت بر حدوث دارد زيرا كه در لغت، فَطر اختراع كردن و از نو پديد آوردن است. و ايشان مى‏ گويند كه: هر چيز كه هست مسبوق به ماده ‏اى است كه قبل از آن مى‏ باشد.» (عین الحیات : 58)

و در کتاب حق الیقین می نویسد:

«و هر چه غير ذات جناب مقدس اوست حادث است و جميع ارباب ملل {پیروان ادیان توحیدی} بر اين معنى اتفاق كرده ‏اند و اگر چه حدوث و قدم را در عرف حكما بر چند معنى اطلاق مي كنند اما آنچه اتفاقى ارباب ملل است آن است كه آنچه

ادامه مطلب

نقد علامه مجلسی بر سران عرفان و تصوف (غزالی، مولوی، ابن عربی و…)

علامه مجلسی و نقد حسن بصرى، غزالی، مولوی، ابن عربی و سایر سران صوفیه

علّامه مجلسی در کتاب «عین الحیات»، درباره مشایخ صوفیه‏ می فرماید:

«پس اگر اعتقاد به روز جزا دارى امروز حجت خود را درست کن که چون فردا حق تعالى از تو حجت طلبد جواب شافى و عذر پسندیده داشته باشى، و نمیدانم بعد از ورود احادیث صحیحه از اهل بیت رسالت علیهم السلام و شهادت این بزرگواران از علماى شیعه رضوان اللَّه علیهم بر بطلان این طائفه (صوفیه) و طریقه ایشان در متابعت ایشان نزد حق تعالى چه عذر خواهى داشت؟!

آیا خواهى گفت متابعت حسن بصرى کردم که چند حدیث در لعن او وارد شده است؟ یا متابعت سفیان ثورى کردم که با امام جعفر صادق علیه السّلام دشمنى می کرده و پیوسته معارض آن حضرت می شده است، و بعضى احوال او را در اول کتاب بیان کردیم یا متابعت غزالى را عذر خودخواهى گفت که به یقین ناصبى بوده! و میگوید در کتابهاى خود، به مان معنى که مرتضى على امام است، من هم امام، و می گوید: هر کس یزید را لعنت میکند گناهکار است، و کتابها در لعن و ردّ شیعه نوشته، مانند کتاب «المنقذ من الضلال» و غیر آن یا متابعت برادر ملعونش احمد غزالى را حجت خواهى کرد؟ که میگوید: شیطان از اکابر اولیاء اللَّه است؟! یا ملاى رومى را شفیع خواهى کرد که میگوید:

ادامه مطلب