پیشنهادی:

گزارش رسول جعفریان از کتاب علم الهدی (فرزند فیض کاشانی) در رد صوفیه

حجت الاسلام رسول جعفریان پژوهشگر حوزه تاریخ اسلام و ایران، استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران و رئیس کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران است.

وی در وبلاگ خود گزارش مفصلی ارائه می دهد از کتابی که توسط علم الهدی، فرزند فیض کاشانی تالیف شده است.

ابتدا در این پست گزیده ای از انتقادات علم الهدی به صوفیه و توضیحات رسول جعفریان ذکر می شود و در ادامه می توانید تفصیل گزارش وی از کتاب را دانلود نمائید.

گزیده ی گزارش رسول جعفریان از کتاب علم الهدی در رد صوفیه (با ویرایش جزئی توسط مدیران سایت)

در میان فرزندان فیض کاشانی، محمد علم الهدی، زبده گی خاصی دارد و آثاری با ارزش از او برجای مانده است. کتاب معادن الحکمه فی مکاتیب الائمه(علیهم السلام) او از جمله با ارزش اوست. بنده توفیق چاپ رساله بلند او با عنوان «عبرت نگار در ستایش علمای درایت نثار» را داشتم. آن رساله، درباره علم و جایگاه آن نوشته شده و از نظر بنده که علاقه‌مند به بحث تاریخ علم بودم، اثری با ارزش و گرانبها بود. محمد علم الهدی، در سال ۱۰۳۹ به دنیا آمده و به سال ۱۱۱۵ درگذشت. رساله عبرت نگار، در سال ۱۱۰۰ در قمصر نوشته شده، و رساله حاضر «رد صوفیه» که متأثر از آن اثر هم هست، باز در قمصر، اما هفت سال بعد، به سال ۱۱۰۷ نوشته شده است.

علم الهدی در مقدمه کوتاه کتاب خود در رد صوفیه، درباره علت نگارش می گوید که خواسته است تا « رساله واضحه الدلاله نویسد، در لعن و طعن جماعت صوفیه که تابع معاندان اهل بیت پیغمبرند در بوادی ضلال بعید؛ و مبتدع حرکات فتنه گسترند در بسیاری از موارد وعد و وعید». این هدف نگارش این کتاب است که به آن وفادار مانده است.

این کتاب در یک مقدمه، شش گفتار، و یک انجام، ترتیب یافته و هر گفتار، چندین فصل دارد:
گفتار اول در وجوب تمسّک به حبل اطاعت از امامان(علیهم السلام).
گفتار دوم در لعن معاندان ائمه انام و تغییر دهندگان شعائر اسلام
گفتار سوم در نکوهش سکوت و آرام به هنگام ظهور بدعت در شرایع اسلام
گفتار چهارم در ستایش پروردگار، و اِشعار به اختلاف اصناف اذکار
گفتار پنجم در حرکات ناهنجار در مقام یادآوری داور بردبار
گفتار ششم در تثریب صوفیان خیره سر به تقریب اقوال جیله گر و اعمال فتنه گستر
انجام در تحذیر احباب از پندار ناصواب.

در گفتار نخستین، بحث از وجوب تمسک و اعتصام به حبل اطاعات امامان(علیهم السلام) مطرح شده و او با ارائه چند حدیث و روایت، نشان می‌دهد که دین درست همین است که ما در تمام امور، تابع امامان باشیم و روش‌های اختراعی برابر آنان، ایجاد نکنیم. علت آن هم این است که ائمه همه چیز را بیان کرده‌اند و «نکته‌ای از لطایف معارف نیست که روایات وافی هدایاتشان از آن خالی» باشد.

از عبارات او روشن می‌شود که صوفیان را کسانی می‌داند که از دایره تمسّک به اهل بیت، خارج شده‌اند.

گفتار دوم کتاب، با عنوان در لعن معاندان ائمه انام و تغییر دهندگان شعائر اسلام، تأکیدی بر جدا کردن شیعیان از دیگران و اینکه لازم است تا به اصول تولّی و تبرّی پای بند باشیم

در حقیقت از دیدگاه علم الهدی، تصوف جریانی است که وابستگی به تشیع ندارد و به عکس،

ادامه مطلب

علامه مجلسی و نقد فلاسفه مشائی و اشراقی

علامه مجلسی و نقد فلاسفه مشائی و اشراقی

« …این را بدانید که: زمانی که خداوند تبارک و تعالی پیامبرش(ص) را کامل نمود فرمود: «آنچه رسول دستور دهد بگیرید و هر چه نهی کند واگذارید» [«مٰا اتیٰکُمُ الرَّسُولُ فخُذُوهُ وَ ما نَهیٰکُم عَنهُ فـَانتَهُوا» – الحشر/7]

پس به نصّ صریح خداوند تبارک و تعالی، بر ما واجب میباشد که در اصول و

ادامه مطلب

نقد محیی الدین ابن عربی – سخنی با ابن عربی

سخنی با ابن عربی

جناب محیی الدین ابن عربی!

این چند جمله را خطاب به تو می نویسم. اگر بگویم در تمام حیات علمی ام شخصیتی به اعجاب تو ندیده ام، دروغ نگفته ام و اگر بگویم در میان آثار و افکار اندیشمندان مسلمان افکار چون تو ذهن مرا به خود مشغول نکرده ، بیراه نگفته ام!

در حیرتم از تو و از مریدانت. در عجبم از کلماتت و در شگفتم از اظهار نظرهایت. مذهب تو چه بود و به کدامین حجت خدا ایمان داشتی؟ آنچه از آثارت به ما رسیده از فصوص و فتوحات و دیگر زبر و رسائلت مطالب زیادی از اندیشه ات را در اختیار ما می گذارد تا مذهبت را بشناسیم. گروهی از مریدانت که در میان شیعیان رشد یافته اند، تو را شیعه می خوانند. آیا واقعاً می شود تو را شیعه خواند، در حالی که تو ما شیعیان را خوک می پنداری؟ و آیا می شود تو را محبّ مولای متقیان علی (علیه السلام) خواند در حالی که ایشان را در معراجت به آسمانها!! در جایگاهی پایین تر از عمر بن خطاب و ابابکر بن ابی قحافه دیدی و علی (علیه السلام) را نصیحت کردی!! که خود را افضل از آنان نپندارد؟!؟! آیا می شود تو را مرید امام حسین بن علی (علیه السلام) آن سالار شهیدان دشت کربلا دانست، در حالی که ویران کننده مزار او یعنی

ادامه مطلب

نظرات علما و استفتائات از ایشان درباره فلسفه

برخی از دیدگاه ها و نظرات علما و استفتائات از ایشان درباره فلسفه و عرفان

شیخ بهائی:

من اعرض عن مطالعه العلوم الدینیه و صرف اوقاته فی افاده الفنون الفلسفیه فعن قریب لسان حاله یقول عند شروع شمس عمره فی الافول: تمام عمر با اسلام در داد و ستد بودم کنون می میرم و از من بت و زنّار می‌ماند.
ترجمه: شیخ بهائی در کشکول خود می‌فرماید: کسی که از مطالعه علوم دینی دوری کند و وقت خود را در فایده دادن فنون فلسفی بگذراد در زمانی که خورشید عمرش رو به پایان می‌رود، زبان حالش نزدیک است که بگوید: تمام عمر با اسلام در داد و ستد بودم ….

ادامه مطلب