پیشنهادی:

سؤالات پانزده گانه شاگردی از استاد حسن زاده آملی – قسمت سوم

سؤالات پانزده گانه شاگردی از استاد حسن زاده آملی – قسمت سوم

12222حضرت حجت الاسلام والمسلمین آقای خیرالله مردانی در سال 1328 شمسی متولد و در سال 1379 وارد حوزه ی علمیه شد پس از اتمام سطح عالی حوزه نزد آیت الله مکارم شیرازی تلمذ نمود، ایشان صاحب قلم و بیان شیوا و دارای تألیفات ارزنده ای می باشد، هم اکنون در حوزه ی علمیه ی قم به تدریس و تألیف و ارشاد مشغول است، مبارزات ایشان با فرقه های انحرافی مثل صوفیه از طریق مناظره، سخنرانی و تألیفات معروف است.

متن حاضر آخرین بخش از نامه ی ایشان است به آقای حسن زاده ی آملی حاوی پرسش های اعتقادی که از لابه لای کتاب های وی به نظر ایشان رسیده و با کمال تأسف از تاریخ 10/10/1384 که این سؤالات به ایشان ارسال شده تا کنون جوابی دریافت نشده؟!

قسمت سوم

استاد بزرگوار جناب آقای حسن­زاده دام عزه

سؤال 13: حضرتعالی درباره ی کتابهایی مانند: مشارق الانوار الیقین حافظ رجب برسی و تفسیر فرات فرموده اید:

(اگر به زبان حدیث آشنا باشیم،

خواهیم دید بسیاری از کتب چون مشارق انوارالیقین،

تألیف الحافظ رجب البرسی و تفسیر فرات کوفی، صحیح

است و غلوی در کار نمی باشد.) (1)

در پاسخ جنابعالی مطالب زیر خدمت شما ارائه می شود:

در مشارق انوارالیقین خطبة البیان ذکر شده است که بنا به قول محققین، خطبة البیان با سه نقل متفاوت و با متن های گوناگون آمده است که هیچ یک از آنها سند معتبر و قابل توجّهی ندارد. (2)

محقّق بزرگ شیعه مرحوم سیّد مصطفی آل حیدر درباره خطبة البیان نوشته است:

مستند صحیحی برای این خطبه نیافته اند و هیچ کدام از محدّثان بزرگ مانند: شیخ کلینی و شیخ صدوق و شیخ طوسی آنرا نقل نکرده اند و از اینکه علامه مجلسی با همه اطلاع و احاطه بر حدیث، این خطبه را نیاورده است، نشانگر بی اعتمادی وی به این خطبه است، علاوه بر اینها خطبه مشتمل است بر کثرت تکرار، الفاظ غریب و متنی سست و دور از بلاغت. (3)

نکته قابل توجه در مورد خطبة البیان آن است که راوی، این خطبه را

ادامه مطلب

بازتاب سماع مولوی در قونیه و واکنش وی به اعتراضها

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۵ |بازتاب سماع مولوی و واکنش وی به اعتراضها

واکنش گروه های مختلف به سماع مولوی در قونیه

با همه ی سابقه و پیشینه ای که سماع در میان صوفیان داشت و با همه ی توجیه و تاویلها و فضیلت سازیهایی که مشایخ تصوف برای سماع نموده بودند و با همه ی نفوذ و رواجی که تصوف در شهر مهم قونیه داشت (و به رغم حمایتی که پادشاهان و وزیران سلجوقی حاکم بر قونیه و روم از این برنامه ی درویشی می کردند) ، برنامه های افراطی مولوی مخالفتها و اعتراض های وسیعی را از سوی گروه های مختلف مردم برمی انگیخت.در این اعتراض جمعی ، اقشار گوناگون مردم شرکت داشتند ، نه تنها متدینان و فقیهان که بسیاری از دانشمندان (غیر از فقیهان) و افراد دیگر نیز از تندرویهای مولوی ناخشنود بودند.

حتی شمار زیادی از صوفیان و مشایخ آنها نیز در این جبهه ی ضدّ سماع حضور داشتند و فعالانه مبارزه می کردند. حکایتهای سپهسالار و افلاکی و حتی برخی شعرهای دفاع آمیز مولوی نشان دهنده ی حجم وسیع این اعتراضها است.

مناقب العارفین نقل میکند :

«علمای شهر که در آن عصر حضور داشتند و هر کدام در علوم مختلف استاد و مورد قبول بودند ، به اتفاق نزد عالم بزرگ شهر قونیه ، “قاضی سراج الدین” رفتند و از رواج سماع و رباب (توسط مولوی) شکایت کردند….۱ »

همچنین مناقب العارفین در جای دیگر می نویسد :

«در آن زمان نه چندان اعتراض و انکار می کردند و فتواها می نبشتند (مینوشتند) و در تحریم سماع و رباب ، بابها می خواندند که در بیان کتاب آید!۲ »

جمله ی زیر – که همان کتاب از مولوی نقل کرده است – حجم وسیع اعتراضها را به وضوح نشان می دهد :

«ای دریغا ! اهل قونیه از

ادامه مطلب

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۳ | رقص و سماع عریان

رقص و سماع عریان مولوی

سماع در تاریخ تصوف سابقه ی چندصد ساله داشت اما مولوی چنان مجالسی از ساز و آواز و پای بازی در قونیه برپا می کرد که تاریخ صوفی گری کمتر به یاد داشت! ۱۷

انرژی جنبشی و میلِ شدید او نسبت به سماع ، برخی صوفیان و هم مسلکان وی را نیز به سماع وا میداشت! حتی دست آموزان و مریدان وی از همراهی با او عاجز می ماندند!

نوازندگان و خوانندگان – همه ی کثرت و تعدد آنها – از نفس می افتادند ۱۸، اما مولوی همچنان میچرخیدند!

مولوی در سماع از استاد خویش “شمس تبریزی” نیز پیشی گرفته بود.یک روز و دو روز و بیش تر و – به تعبیرهای اغراق آمیز افلاکی – گاهی تا یک هفته ۱۹ و یک ماه ۲۰ سماع مولوی ادامه میافت.

آوازه خوانیِ تنها(همراه با رقص) ، مولوی را راضی نمی کرد، “طبل” ۲۱ ، “نی” ۲۲ ،دایره”،بویژه “رباب” (شبیه طنبور) باید ، تا مرغِ جان وی در آسمان تصوف و عرفان به پرواز درآید. او مرده و کشته ی “رباب” ۲۳ بود ، برای آن شعر میگفت و غزل می سرایید ، تعظیم و تقدیسش میکرد ، با آنان که به رباب بی حرمتی میکردند ستیزه و تندی میکرد. ۲۴

چنان در سماع و چرخ و رقص غرق میشد که گاهی “تنها لباسِ او” ار بدنش بیرون می آمد و

ادامه مطلب

مکتب وحدت وجود از منظر علامه محمد تقی جعفری

مکتب وحدت وجود از منظر علامه محمد تقی جعفری

مرحوم علامه محمد تقی جعفری علی رغم اینکه با مشرب فلسفی و عرفانی نقاط مشترک و همسویی دارد اما در برابر مهمترین دستاورد فلسفه و عرفان یعنی وحدت وجود و وحدت موجود سخت موضع گرفته و راه خود را از فلسفه و عرفان جدا کرده و در قامت یک عالم و متکلم شیعی ظاهر می شود.

وی در کتاب مبدأ اعلی می نویسد:

« غرب هم مدتی از عصر ایمانی و علمی خود را با این مکتب طی میکرد ولی بالاخره بیدار شد.

این مکتب تاریک وحدت کانـــبیا دورنــد از آن ***** بر قول مستان می اش افهام مسـتورند از آن….

مکتب وحدت موجود با روش انبیاء و سفراء حقیقی مبدأ اعلی تقریبا دو جاده مخالف بوده و به هم دیگر مربوط نیستند. زیرا انبیاء همگی و دائما بر خدای واحد ماورای سنخ این موجودات مادی و صوری تبلیغ و دعوت کرده اند و معبود را غیر از عابد تشخیص و خالق را غیر از مخلوق بیان کرده اند.

ما بعضی دیگر از خواص این مکتب را اختصاراً مورد بحث قرار میدهیم:

1) از خواص این مکتب

ادامه مطلب

مولوی و واجب بودن سماع و موسیقی و رقص و پایکوبی همچون نماز!

مولوی ، دلداده سماع و آواز و موسیقی خانقاه، و شوریده رقص و پایکوبی!

سران عرفان صوفیانه، مجلس شعر و سماع و رقص و موسیقی و اختلاط زن و مرد را بر مجلس زهد و تقوی و عقل و عدل و قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه ترجیح می دهند!

کتاب “سماع درویشان در تربت مولانا” درباره مولوی می نویسد:

مولانا در عقاید و افکار و تعلیمات خود به سه عنصر علم‏ الجمال تکیه کرده بود: عشق، موسیقى، سماع. و در تمام آثار خود از موسیقی به عنوان یک “هنر متعالى” یاد مى‏ کند، او هم معتقد بود که: آنجا که سخن باز مى‏ ماند، موسیقی آغاز مى‏ شود، زبان موسیقی زبان جهانی است و زبان عاشقان است.[۱]

به روایت “افلاکى” در “مناقب العارفین” در باب “علاقه‏ ی مولوی به نی و رباب”[۲] ذکر شده که مولوی، قونیه را از نوای موسیقی پر کرده بود. حتی در حال وضو گرفتن نیز

ادامه مطلب

ابن عربی : ابوبکر صاحب سر پیامبر علیه السلام و شریک نبوت است و کسی ازاو برتر نیست!

ابن عربی : ابوبکر صاحب سرّ پیامبر علیه السلام و شریک نبوت است و کسی بر او برتری ندارد!

ابن عربی درباره ابوبکر می گوید: « … فلیس بین ابی بکر و رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم رجل لانه صاحبُ صدّیقیّه و صاحبُ سرّ . فهو من کونه صاحِبَ سرٍّ ، بین الصدّیقیّه و نبوّه التّشریع و یُشارکُ فیه ، فلا یَفضُلُ علیه مَن یشارکُهُ فیه بل هو مساوٍ له فی حقیقته فافهم ذلک.»[*]

بنابراین طبق اعتقاد ابن عربی بین ابوبکر و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شخصی (حائل) نیست زیرا

ادامه مطلب

بیان شهید مطهّری درباره تحریف قرآن و تفسیر به رای آن توسط صوفیّه

بیان شهید مطهّری درباره تحریف قرآن توسط صوفیّه

همان گونه كه در روايات بسيارى آمده قرآن ظاهر و باطنى دارد و از بطونش كسى جز خدا اطلاع ندارد و براى آنكه نزول قرآن عبث نباشد و براى هدفى كه نازل گرديده كه هدايت مـردم است مفيد باشد تمام علم قرآن را به پيامبرش (صلی الله علیه و آله و سلم) تعليم داده و باز پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به همين دليل يعنى به خاطر بى فايده نماندن بطون قرآن و به خاطر هدايت مردم به هادى بعد از خود تمام علوم قرآن را تعليم داده و او به هادى بعدى تا روز قيامت كه بايد اين علوم را به يكديگر بسپارند تا بـه مـقـتضاى زمان هر يك از آنها پرده اى از چهره بطون قرآن بردارند .روایات ما توقيفى بودن منهج تفسيرى قرآن كريم را اثبات مى كند . روايات متواتره ايست كه بشر را از تفسير قرآن به راى نهى كرده و ما چند نمونه از آن احاديث را ذکر می کنیم :

امام صادق (علیه السلام) فرمود: كـسـى كـه قـرآن را بـه راى خـود تـفـسـيـر كند, اگر هم صحيح و مطابق با واقع تفسير كند, اجرى ندارد.

(تفسير عياشى جلد 1 صفحه 18 و بحارالانوارجلد92 صفحه)

و نيز فرمود: كـسـى كه درباره حقايق و معارف و معانى قرآن سخن به راى خود بگويد اگر درست هم گفته باشدخطا كرده است .

حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) فرمود: چيزى دورتر از تفسير قرآن از عقول

ادامه مطلب

تذکر «آیت الله مکارم شیرازی» به صدا و سیما درباره ی ذکر “یا طیهار یا طیهور” !

تذکر «آیت الله مکارم شیرازی» به صدا و سیما درباره ی ذکر “یا طیهار یا طیهور” !

پس از آنکه در یکی از برنامه‏های تلویزیون صفاتی مانند “طیهور” و “طیهار” به خداوند نسبت داده‌ و گفتن آن به بینندگان توصیه شد «آیت الله مکارم شیرازی» به صدا و سیما تذکراتی داد؛

در شب بیست‌ و دوم رمضان امسال در برنامه این شبها، مهندس مهدی طیب * برای شب قدر سوم ذکر ” یا طُهر یا طاهِر یا طُهور یا طَیهور یا طَیهار” را توصیه کرد با شرایط و عدد خاص.

در ۲۰:۳۰ با پخش تصویر و صدای آقای طیب به مردم هشدار داده شد مراقب باشند.مجدد مهندس مهدی طیب بر صحت کار خود تاکید کرد و استناداتش را ذکر کرد. و در برنامه مذکور مستندات قرائت شد.

و متأسفانه مجری و مهندس مهدی طیب دوباره بر این سخنان تأکید کردند و این کلمات را برگرفته از کتاب‌های یکی از علمای معاصر دانستند. آنچه در پی می‏آید نوشته یکی از خوانندگان ابنا در این باب است:

می‏دانیم که استعمالات شارع مقدس به زبان عربی فصیح و مبین، و به همان زبانی بوده که مردم به آن تکلم می‏کردند؛ لذا الفاظ “طیهور” و “طیهار” اولاً باید در کلام عرب دیده شده باشد؛ و ثانیاً باید در روایات ائمه اطهار(ع) ـ و نه در سخنان غیر معصومان ـ آمده باشد.

ذکر یا طیهار یا طیهور در کلام معصومان
با این مقدمه، نگارنده تقریبا تمام کتب لغت و همچنین کتب صرفی و نحوی را جستجو کردم

ادامه مطلب

نقد ابن عربی – ادعای ابن عربی درباره مضامین فتوحات

نقد ابن عربی – ادعای ابن عربی درباره مضامین فتوحات

ابوبکر[۱] محمّد بن علی بن محمّد در سال ۵۶۰ در مُرسِیَه [۲] از بلاد اُندُلُس(اسپانیای کنونی ) متولد شد در شرق به ابن عربی و در غرب به ابن العربی معروف است .

صوفیان او را شیخ اکبر، ‌برخی او را قطب الاقطاب و ولیّ کامل و بعضی او را مُمیت الدّین ،‌ماحی الدّین و مَحیِی الدّین گویند.

گروهی از علمای شیعه و عامه،‌ شدیداً وی را مذمّت کرده و برخی به کفر وی فتوی داده­اند. مهمترین آثار او فُتوحات مَکّیه ،‌فُصُوص الحِکَم ،‌تدبیرات الهّیه و … است .

فتوحات مکّیه مشتمل بر ۵۶۰ فصل است و دایرهالمعارف صوفیّه می باشد .

ابن­عربی درباره فتوحات مکیّه و عظمت آن چنین ادّعا می کند:

فوالله

ادامه مطلب

نقد ابن عربی – برخی از فتاوای ابن عربی!

نقد ابن عربی – برخی از فتاوای ابن عربی!

کسی که نماز خود را از روی عمد ترک کند قضا ندارد – پیامبر اکرم علیه السلام غنا گوش می کردند (نعوذ بالله) – نماز جمعه بر مسافر واجب است – رو به قبله بودن در هنگام غایط و بول کردن جایز است – خوردن و آشامیدن عمدی در روزه، قضا و کفاره ندارد.

 

امروزه سخن درباره ابن عربی بسیار است ، بعضی او را واصل به حق و بعضی او را دور از حق معرفی می کنند ، بعضی او را از عامه و بعضی از خاصه ، نظر شما چیست ؟ بهتر است که قدری با فتاوی ابن عربی آشنا شوید که شاید بدین وسیله، به جواب سؤالات خود نزدیک شوید.

۱ کسی که نماز خود را حتی از روی عمد ترک کند، قضا ندارد!

«علماء در این امر اختلاف کردند، لذا

ادامه مطلب