پیشنهادی:

انحرافات مولوی،نقد مولوی – سماع ۳ | رقص و سماع عریان

رقص و سماع عریان مولوی

سماع در تاریخ تصوف سابقه ی چندصد ساله داشت اما مولوی چنان مجالسی از ساز و آواز و پای بازی در قونیه برپا می کرد که تاریخ صوفی گری کمتر به یاد داشت! ۱۷

انرژی جنبشی و میلِ شدید او نسبت به سماع ، برخی صوفیان و هم مسلکان وی را نیز به سماع وا میداشت! حتی دست آموزان و مریدان وی از همراهی با او عاجز می ماندند!

نوازندگان و خوانندگان – همه ی کثرت و تعدد آنها – از نفس می افتادند ۱۸، اما مولوی همچنان میچرخیدند!

مولوی در سماع از استاد خویش “شمس تبریزی” نیز پیشی گرفته بود.یک روز و دو روز و بیش تر و – به تعبیرهای اغراق آمیز افلاکی – گاهی تا یک هفته ۱۹ و یک ماه ۲۰ سماع مولوی ادامه میافت.

آوازه خوانیِ تنها(همراه با رقص) ، مولوی را راضی نمی کرد، “طبل” ۲۱ ، “نی” ۲۲ ،دایره”،بویژه “رباب” (شبیه طنبور) باید ، تا مرغِ جان وی در آسمان تصوف و عرفان به پرواز درآید. او مرده و کشته ی “رباب” ۲۳ بود ، برای آن شعر میگفت و غزل می سرایید ، تعظیم و تقدیسش میکرد ، با آنان که به رباب بی حرمتی میکردند ستیزه و تندی میکرد. ۲۴

چنان در سماع و چرخ و رقص غرق میشد که گاهی “تنها لباسِ او” ار بدنش بیرون می آمد و

ادامه مطلب

مکتب وحدت وجود از منظر علامه محمد تقی جعفری

مکتب وحدت وجود از منظر علامه محمد تقی جعفری

مرحوم علامه محمد تقی جعفری علی رغم اینکه با مشرب فلسفی و عرفانی نقاط مشترک و همسویی دارد اما در برابر مهمترین دستاورد فلسفه و عرفان یعنی وحدت وجود و وحدت موجود سخت موضع گرفته و راه خود را از فلسفه و عرفان جدا کرده و در قامت یک عالم و متکلم شیعی ظاهر می شود.

وی در کتاب مبدأ اعلی می نویسد:

« غرب هم مدتی از عصر ایمانی و علمی خود را با این مکتب طی میکرد ولی بالاخره بیدار شد.

این مکتب تاریک وحدت کانـــبیا دورنــد از آن ***** بر قول مستان می اش افهام مسـتورند از آن….

مکتب وحدت موجود با روش انبیاء و سفراء حقیقی مبدأ اعلی تقریبا دو جاده مخالف بوده و به هم دیگر مربوط نیستند. زیرا انبیاء همگی و دائما بر خدای واحد ماورای سنخ این موجودات مادی و صوری تبلیغ و دعوت کرده اند و معبود را غیر از عابد تشخیص و خالق را غیر از مخلوق بیان کرده اند.

ما بعضی دیگر از خواص این مکتب را اختصاراً مورد بحث قرار میدهیم:

1) از خواص این مکتب

ادامه مطلب

مولوی و واجب بودن سماع و موسیقی و رقص و پایکوبی همچون نماز!

مولوی ، دلداده سماع و آواز و موسیقی خانقاه، و شوریده رقص و پایکوبی!

سران عرفان صوفیانه، مجلس شعر و سماع و رقص و موسیقی و اختلاط زن و مرد را بر مجلس زهد و تقوی و عقل و عدل و قرآن و نهج البلاغه و صحیفه سجادیه ترجیح می دهند!

کتاب “سماع درویشان در تربت مولانا” درباره مولوی می نویسد:

مولانا در عقاید و افکار و تعلیمات خود به سه عنصر علم‏ الجمال تکیه کرده بود: عشق، موسیقى، سماع. و در تمام آثار خود از موسیقی به عنوان یک “هنر متعالى” یاد مى‏ کند، او هم معتقد بود که: آنجا که سخن باز مى‏ ماند، موسیقی آغاز مى‏ شود، زبان موسیقی زبان جهانی است و زبان عاشقان است.[۱]

به روایت “افلاکى” در “مناقب العارفین” در باب “علاقه‏ ی مولوی به نی و رباب”[۲] ذکر شده که مولوی، قونیه را از نوای موسیقی پر کرده بود. حتی در حال وضو گرفتن نیز

ادامه مطلب

ابن عربی : ابوبکر صاحب سر پیامبر علیه السلام و شریک نبوت است و کسی ازاو برتر نیست!

ابن عربی : ابوبکر صاحب سرّ پیامبر علیه السلام و شریک نبوت است و کسی بر او برتری ندارد!

ابن عربی درباره ابوبکر می گوید: « … فلیس بین ابی بکر و رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم رجل لانه صاحبُ صدّیقیّه و صاحبُ سرّ . فهو من کونه صاحِبَ سرٍّ ، بین الصدّیقیّه و نبوّه التّشریع و یُشارکُ فیه ، فلا یَفضُلُ علیه مَن یشارکُهُ فیه بل هو مساوٍ له فی حقیقته فافهم ذلک.»[*]

بنابراین طبق اعتقاد ابن عربی بین ابوبکر و رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم شخصی (حائل) نیست زیرا

ادامه مطلب

نقد ابن عربی – ادعای ابن عربی درباره مضامین فتوحات

نقد ابن عربی – ادعای ابن عربی درباره مضامین فتوحات

ابوبکر[۱] محمّد بن علی بن محمّد در سال ۵۶۰ در مُرسِیَه [۲] از بلاد اُندُلُس(اسپانیای کنونی ) متولد شد در شرق به ابن عربی و در غرب به ابن العربی معروف است .

صوفیان او را شیخ اکبر، ‌برخی او را قطب الاقطاب و ولیّ کامل و بعضی او را مُمیت الدّین ،‌ماحی الدّین و مَحیِی الدّین گویند.

گروهی از علمای شیعه و عامه،‌ شدیداً وی را مذمّت کرده و برخی به کفر وی فتوی داده­اند. مهمترین آثار او فُتوحات مَکّیه ،‌فُصُوص الحِکَم ،‌تدبیرات الهّیه و … است .

فتوحات مکّیه مشتمل بر ۵۶۰ فصل است و دایرهالمعارف صوفیّه می باشد .

ابن­عربی درباره فتوحات مکیّه و عظمت آن چنین ادّعا می کند:

فوالله

ادامه مطلب

نقد ابن عربی – برخی از فتاوای ابن عربی!

نقد ابن عربی – برخی از فتاوای ابن عربی!

کسی که نماز خود را از روی عمد ترک کند قضا ندارد – پیامبر اکرم علیه السلام غنا گوش می کردند (نعوذ بالله) – نماز جمعه بر مسافر واجب است – رو به قبله بودن در هنگام غایط و بول کردن جایز است – خوردن و آشامیدن عمدی در روزه، قضا و کفاره ندارد.

 

امروزه سخن درباره ابن عربی بسیار است ، بعضی او را واصل به حق و بعضی او را دور از حق معرفی می کنند ، بعضی او را از عامه و بعضی از خاصه ، نظر شما چیست ؟ بهتر است که قدری با فتاوی ابن عربی آشنا شوید که شاید بدین وسیله، به جواب سؤالات خود نزدیک شوید.

۱ کسی که نماز خود را حتی از روی عمد ترک کند، قضا ندارد!

«علماء در این امر اختلاف کردند، لذا

ادامه مطلب

نقد عرفان مصطلح- انصاری همدانی: صوفی نعمت اللهی از اولیاءالله است!

آقای انصاری همدانی : صوفی نعمت اللهی (معصومعلیشاه) از اولیاءالله است!

در کتاب “روح مجرددر صفحات ۳۸۲ تا ۳۸۴ چنین می خوانیم:

در زمان ایشان (آقا محمّد علی بهبهانی) درویش کشی رائج بود. در لیله جمعه دوازدهم شهر جُمادَی الثّانیه سنه یکهزار و سیصد و هفتاد و هفت هجریّه قمریّه که حقیر در همدان و در منزل و محضر حضرت آیت الله حاج شیخ محمّد جواد أنصاری همدانی مشرّف بودم،ایشان در ضمن نصایح و مواعظ و قضایا فرمودند: آقا سیّد معصومعلیشاه* را آقا محمّد علی بهبهانی در کرمانشاه کشت.

آقا محمّد علی سه نفر از اولیای خدا

ادامه مطلب

دانلود کتاب موبایل جلوه ی حق در نقد تصوف و عرفان صوفیانه اثر آیت الله مکارم شیرازی

دانلود کتاب موبایل جلوه ی حق در نقد تصوف و عرفان صوفیانه و برخی سران آنها اثر آیت الله مکارم شیرازی با فرمت جاوا قابل نصب بر روی اکثر گوشیها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب :

عرفان اسلامى و عرفان التقاطى
۱-تصوف در گذشته و امروز
۲- تضادهاى درونى ناشى از التقاط
خلاصه و نتیجه گیرى
۳ـ انگیزه هاى گرایش به «تصوف»
۱ـ گرایشهاى شدید مادّى
۲ـ اسلام منهاى روحانیت
۳ـ آزادى عمل
۴ـ تلاشهاى استعمار
جنب و جوش اخیر صوفیان
شاهکار صوفیان!
تفرقه افکنى به نام تصوف
امروز روز خانقاه سازى و دسته بندى نیست
چهل مقاله
۲ـ علم هم حجاب است!
۳ـ صلح کل یعنى چه؟
۴ـ ملامتیه چه اشخاصى بودند؟
فرقه هاى تصوف
رئوس مطالب صوفیه

ادامه مطلب

نقد محیی الدین ابن عربی – سخنی با ابن عربی

سخنی با ابن عربی

جناب محیی الدین ابن عربی!

این چند جمله را خطاب به تو می نویسم. اگر بگویم در تمام حیات علمی ام شخصیتی به اعجاب تو ندیده ام، دروغ نگفته ام و اگر بگویم در میان آثار و افکار اندیشمندان مسلمان افکار چون تو ذهن مرا به خود مشغول نکرده ، بیراه نگفته ام!

در حیرتم از تو و از مریدانت. در عجبم از کلماتت و در شگفتم از اظهار نظرهایت. مذهب تو چه بود و به کدامین حجت خدا ایمان داشتی؟ آنچه از آثارت به ما رسیده از فصوص و فتوحات و دیگر زبر و رسائلت مطالب زیادی از اندیشه ات را در اختیار ما می گذارد تا مذهبت را بشناسیم. گروهی از مریدانت که در میان شیعیان رشد یافته اند، تو را شیعه می خوانند. آیا واقعاً می شود تو را شیعه خواند، در حالی که تو ما شیعیان را خوک می پنداری؟ و آیا می شود تو را محبّ مولای متقیان علی (علیه السلام) خواند در حالی که ایشان را در معراجت به آسمانها!! در جایگاهی پایین تر از عمر بن خطاب و ابابکر بن ابی قحافه دیدی و علی (علیه السلام) را نصیحت کردی!! که خود را افضل از آنان نپندارد؟!؟! آیا می شود تو را مرید امام حسین بن علی (علیه السلام) آن سالار شهیدان دشت کربلا دانست، در حالی که ویران کننده مزار او یعنی

ادامه مطلب